چه شما نبوغ آن را ستایش کنید و چه اعتبار آن را مورد بحث قرار دهید، انکار تاثیر تئوری «نوآوری ویرانگر» کلایتون کریستنسن دشوار است. (نوآوری ویرانگر یعنی نوآوریهایی که باعث ایجاد تغییر در وضع نسبتا ثابت بازار شده و صنایع و بازارهای جدید را بنیان مینهند.) در توضیح انواع پیشرفتهای تکنولوژیک که استارتآپها را قادر میسازد تا فعالان صنعت را به چالش بکشند، تئوری استاد دانشکده کسبوکار هاروارد مسیر توسعه محصولات و خدمات جدید از سوی بسیاری از سازمانها را تغییر داده است.
اما زمانی که سرعت تغییر یک صنعت به صورت بیسابقه شتاب میگیرد، چه اتفاقی میافتد؟ به گفته هوارد یو، استاد مدیریت استراتژیک و نوآوری در دانشگاه IMD سوئیس، این موقعیتی است که اکنون بسیاری از فعالان صنعت خودشان را در آن مییابند. در عصر اینترنت، زنجیرههای عرضه سیالتر هستند و مدلهای کسبوکار نیز چابکتر. این امر حاوی دلالتهایی هم برای تازهواردان و هم شرکتهای قدیمی است. یو که مدرک DBA (دکترای مدیریت بازرگانی) خود را از دانشکده کسبوکار هاروارد گرفته است (جایی که او دانشجوی کریستنسن بود) معتقد است نوآوری ویرانگر به عنوان یک تئوری در دنیای امروز به همان اندازه زمان معرفی آن در اواسط دهه ۱۹۹۰ میلادی قابلتوجه و مهم است. این تئوری با گذشت زمان تنها نیاز به تغییر دارد.
گفتوگو با هوارد یو، استاد دانشگاه IMD پیرامون نوآوریهای ویرانگر | مترجم: آناهیتا جمشیدنژاد