جدال شرکتهای فناوری به زیر دریاها کشیده شد
ر سالهای اخیر شرکتهای گوگل، مایکروسافت و فیسبوک برای ارتقاء سطح خدمات خود و ارائه دسترسی هر چه بیشتر به کاربران، به سرمایهگذاری در زمینه تاسیس و توسعه کابلهای اینترنتی در زیر دریا و اقیانوس روی آوردهاند و بر همین اساس تا کنون پروژههای چند میلیون دلاری در این بخش کلید خورده است.
یک نمونه از این اقدامات، راهاندازی کابل دریایی دونانت (Dunant) است که سواحل فرانسه را با ایالت ویرجینیا در شرق آمریکا به هم وصل میکند.
این کابل که بیش از 5700 کیلومتر طول دارد، ارتباطات اینترنتی بین اروپا و ساحل شرقی آمریکا را تقویت مینماید.
نمونه دیگر، کابل Marea فیسبوک است که 6600 کیلومتر طول دارد و در عمق 5 کیلومتری اقیانوس اطلس جای گرفته است و میتواند دادهها را با سرعت 160 ترابیت بر ثانیه جابجا کند.
این شرکتها همچنین در انواع پروژههای کابلکشی بین سنگاپور، استرالیا، ژاپن و آمریکا فعالیت دارند.
مثلاً فیسبوک در حداقل شش کنوانسیون کابلهای دریایی عضو است و این رقم برای گوگل به 13 مورد میرسد.
معرفی کتاب – 2
کتاب کارآفرینی و تکنولوژی پیشرفته
تکنولوژی پیشرفته دسته ای از تکنولوژی است که از سرعت تفییر نوآوری و هزینه تحقیق و توسعه بیشتری نسبت به دیگر انواع تکنولوژی برخوردار می باشد. کارافرینی مبتنی بر تکنولوژی پیشرفته ، فرایند خلق ارزش از طریق نوآوری و ایجاد شرکت جدید بر اساس تکنولوزی پیشرفته و قابلیت انطباق با شرایط پیچیده است . این نوع از کارافرینی به جهت خلق میزان بیشتری از محصولات نوآورانه نسبت به دیگر انواع کارآفرینی تفاوت دارد و باعث ایجاد دستاوردهای ارزشمند میشوند زیرا تکنولوزی جدید و پیشرفته میتواند کل صنایع و بازارهای جدید را دگرگون سازد .
- دکتر عباس خمسه
- خاطره دانشجووش
- انتشارات سرافراز
شتاب تغییرات تکنولوژیک و فشار بر شرکتها
چه شما نبوغ آن را ستایش کنید و چه اعتبار آن را مورد بحث قرار دهید، انکار تاثیر تئوری «نوآوری ویرانگر» کلایتون کریستنسن دشوار است. (نوآوری ویرانگر یعنی نوآوریهایی که باعث ایجاد تغییر در وضع نسبتا ثابت بازار شده و صنایع و بازارهای جدید را بنیان مینهند.) در توضیح انواع پیشرفتهای تکنولوژیک که استارتآپها را قادر میسازد تا فعالان صنعت را به چالش بکشند، تئوری استاد دانشکده کسبوکار هاروارد مسیر توسعه محصولات و خدمات جدید از سوی بسیاری از سازمانها را تغییر داده است.
اما زمانی که سرعت تغییر یک صنعت به صورت بیسابقه شتاب میگیرد، چه اتفاقی میافتد؟ به گفته هوارد یو، استاد مدیریت استراتژیک و نوآوری در دانشگاه IMD سوئیس، این موقعیتی است که اکنون بسیاری از فعالان صنعت خودشان را در آن مییابند. در عصر اینترنت، زنجیرههای عرضه سیالتر هستند و مدلهای کسبوکار نیز چابکتر. این امر حاوی دلالتهایی هم برای تازهواردان و هم شرکتهای قدیمی است. یو که مدرک DBA (دکترای مدیریت بازرگانی) خود را از دانشکده کسبوکار هاروارد گرفته است (جایی که او دانشجوی کریستنسن بود) معتقد است نوآوری ویرانگر به عنوان یک تئوری در دنیای امروز به همان اندازه زمان معرفی آن در اواسط دهه ۱۹۹۰ میلادی قابلتوجه و مهم است. این تئوری با گذشت زمان تنها نیاز به تغییر دارد.
گفتوگو با هوارد یو، استاد دانشگاه IMD پیرامون نوآوریهای ویرانگر | مترجم: آناهیتا جمشیدنژاد
مدیریت تغییرات تکنولوژیک
یکی از سوالاتی که ذهن خیلی از مدیران را در سالهای اخیر درگیر کرده دلایل و چرایی سقوط و تضعیف شرکتهای قدر و بزرگ در صنایع متفاوت است که میتوان از آنها به نتیجهگیریهای کاربردی و جالبی دست یافت. این نتیجهگیریها از بسیاری جهات برهم زننده استدلالهای سنتی و پیشنهادشده توسط محققان دیگر به حساب میآیند. البته در اینجا مساله اصلی این نیست که آیا مهندسان شرکتهای بزرگ و پیشرو باید یک پارادایم تکنولوژیک خاص یا یک نوآوری کلیدی را جدی بگیرند یا نه، بلکه بحث اصلی بر سر این نکته است که علت سقوط و اضمحلال شرکتهای جاافتاده و بزرگ پس از ظهور تکنولوژیهای جدید و نوآوریهای برهم زننده نظم موجود، نه فقط در ناتوانی آنها در عرصه رقابت در زمینههای مرتبط با تکنولوژیهای جدید نهفته است، بلکه از ناتوانی آنها در هضم درست و کامل آن تکنولوژیها در ساختار درونی نیز ناشی میشود.
تجربه ثابت کرده علت اصلی و بنیادین ناتوانی شرکتهای بزرگ و قدرتمند در برخورد درست با نوآوریهای تکنولوژیک ناشی از مدیریت ضعیف و سنتگرای آنها بوده است که از قابلیت و توانایی کافی برای برخورد صحیح با تکنولوژیهای خیلی جدید و ناشناخته برخوردار نبودهاند. بارها مشاهده شده که اغلب مدیران شرکتهای مورد بررسی عمدتا جزو مدیران توانمندی بودند که از قابلیتهای بسیار بالایی در زمینههایی چون شناخت نیازهای آینده مشتریان و شناسایی راههای تحقق و پاسخگویی به این نیازها و همچنین سرمایهگذاری روی پروژههایی که به تحقق نیازها و خواستههای مشتریان منتهی میشوند، برخوردار بودند اما هنگامی که صحبت از تکنولوژیها و نوآوریهای ناشناخته به میان میآید همین مدیران قابل و مجرب دچار مشکل و سردرگمی میشوند.
دلیل اصلی این مساله و ریشه این ناکامی در «مدیریت خوب» نهفته است چرا که اکثر مدیران دقیقا همان طور بازی و ایفای نقش میکنند که از آنها انتظار میرود. در دنیای واقعی و کنونی ما، مهمترین و حساسترین تصمیمگیریها و تخصیص منابع شرکتها که نقشی کلیدی در موفقیت شرکتهای بزرگ و جاافتاده داشته و دارد، دقیقا همان تصمیمات و تخصیصهایی است که در عمل، تکنولوژیهای ناشناخته را مردود شمرده و از دور خارج میکند. این تصمیمگیریها و تخصیصها معمولا بر محورهای زیر متمرکز هستند:
گوش کردن دقیق به مشتریان و پیروی از خواستههای آنها، رصد دقیق و دائمی رفتار رقبا، سرمایهگذاری منابع برای طراحی و ساخت محصولات با کیفیتتر و با قابلیتهای بیشتر و سودآورتر. در حالی که تمام این استراتژیها و اقدامات دقیقا موجب شکست و ناتوانی این شرکتها در برخورد با تغییرات تکنولوژیک ناشناخته میشود.
تکنولوژیهای ناشناخته و تکان دهنده دارای ویژگیهایی هستند که کاملا متفاوت و متضاد با این اقدامات و تصمیمگیریها عمل میکنند. این تکنولوژیها و نوآوریهای برآمده از آنها به شرکتها پیشنهاد میکنند بر طرحها و پیشنهادهایی تمرکز کنند که ممکن است مشتریان آنها را مردود شمرند، دارای حاشیه سود اندک و تنها در بازارهای خاص و محدودی قابل عرضه و فروش هستند و همه اینها کاملا برخلاف همان اصولی است که شالوده پیشرفت شرکتهای جاافتاده و بزرگ را تشکیل داده است.
بهطور کلی، پنج اصل مرتبط با طبیعت سازمانی وجود دارد که مدیران و شرکتهای موفق آنها را به خوبی شناسایی کرده و به کار بستهاند در حالی که بازندگان مصاف با تکنولوژیهای خیلی جدید و ناشناخته، این اصول را نادیده گرفته و با آن به مقابله برخاستهاند. این اصول عبارت است از:
۱- وابستگی به منابع: مشتریان به نحو موثری، الگوهای تخصیص منابع را در شرکتهای موفق و پررونق کنترل میکنند.
۲- بازارهای کوچک و خرد نمیتوانند نیازهای رشد شرکتهای بزرگ را تامین و حل کنند.
۳- کاربردها و استفادههای عمده از تکنولوژیهای مخرب در مراحل اولیه ناشناخته و غیرقابل شناسایی هستند و به همین دلیل شکستها و ناکامیهای اولیه در زمینه به کارگیری تکنولوژیهای ناشناخته، مقدمه موفقیتهای آتی خواهند بود.
۴- سازمانها این توانایی را دارند تا مستقل از توانایی افرادی که در آنها کار میکنند به حیات خود ادامه دهند. این قابلیت در فرآیندها و ارزشهای این سازمانها و در بطن فعالیتهای جاری و مدلهای کاری این سازمانها نهفته است و همین عامل حدود تواناییها یا ناتوانی آنها را در برخورد با تغییرات تکنولوژیک ناشناخته تعریف خواهد کرد.
۵- عرضه تکنولوژی، همیشه مساوی و مبتنی بر تقاضای بازار نیست. بنابراین، اگر یکسری تکنولوژیها در بازارهای موجود و جاافتاده با استقبال سرد و ناامیدکننده مشتریان مواجه میشوند، میتوانند در بازارهای رو به رشد و جدید غوغا به پا کنند و ارزش آفرین باشند.
نویسنده: کلایتون کریستینسن | مترجم: سیدحسین علوی لنگرودی
از ایده تا فناوری
مجله نیچر نانو (Nature Nanotechnology) از جونگ هیون آن، یی کوی و هاگان بیلی ، نویسندگان مسئول سه مقاله در نیچر نانو که مقالات آنها بیشترین ارجاع را از سوی پتنتها داشتهاند، خواسته تا دیدگاهشان دربارهی پژوهش کاربردی در محیط آکادمیک و الزامات تبدیل یک ایده به فناوری مناسب را به اشتراک بگذارند.
مصاحبهگر: آلبرتو مسکاتلی
شما مقالاتی در نشریۀ نیچر نانو دارید که بیشترین ارجاع را از سوی پتنتها به خود اختصاص دادهاند (جدول1). در آن زمان انتظار داشتید که علم مورد بحثتان، در چندین فناوری پتنتشده مورد استناد قرار گیرد؟
جونگ هیون آن: بله، من باور داشتم که مقالهمان کمک بزرگی به فناوری گرافن میکند. در سال 2010، روش سادهای برای تولید گرافن وجود داشت اما تنها در مقیاس کوچک قابل اجرا بود. مقالهی ما روش رولی را معرفی کرد که گرافن را از زیرلایهی رشد به زیرلایههایی پرفایده و بزرگ منتقل میکند. مفاهیم برای کاربردهای واقعی روشن بود، بهویژه برای تحقق بخشیدن به الکترودهای شفاف برای الکترونیک نوری، مانند سلولهای خورشیدی و سنسورهای لمسی یا وسایل الکترونیکی انعطافپذیر. همانطور که انتظار میرفت، در حالحاضر بسیاری از پژوهشگران و شرکتها فناوری گرافن را بر اساس رویکردهای پیشنهادی ما توسعه دادهاند.
مقاله : مترجم – زهرا اکرمی | ستاد ویژه فناوری نانو